ماده ۸۸۲ قانون مدنی
بعد از لِعان، زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمیبرد، لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث میبرند.
+ مانع بودن لعان از ارث مورد انتقاد قرار گرفته است، بدین تعبیر که، با انحلال نکاح، مقتضی توارث را از بین میبرد. این ایراد در مورد میراث زن و شوهر وارد است، زیرا رابطه زناشویی را از بین میبرد (ماده ۱۰۵۲ قانون مدنی)، ولی درباره نسب قابل رفع به نظر میرسد، چرا که اولاد نامشروع نمیشود و به همین جهت از مادر ارث میبرد. عدم انتساب فرزند به پدر فرض حقوقی است و احتمال دارد با واقع منطبق نباشد. به همین جهت، قانون هم به لوازم آن پایبند نیست.[۱]
+ تشریفات رسیدگی لعان چنین است:
قاذف چهار بار در حضور قاضی بگوید (اشهد بالله انی لمن الصادقین فیما رمیتها به من الزنا – یعنی به خدا که در اسناد زنا راست میگویم) سپس به دستور قاضی میگوید (ان لعنه الله علی ان کنت من الکاذبین – یعنی اگر دروغ گفته باشم لعنت خدا بر من) سپس زوجه به دستور قاضی میگوید (اشهد بالله انه لمن الکاذبین فیها رمانی به من الزنا – یعنی به خدا سوگند که به دروغ به من اسناد زنا داده است) سپس به دستور قاضی میگوید (ان غضب الله علی ان کان من الصادقین – یعنی خشم خدا بر من اگر راست گفته باشد) پس از انجام این مراسم، قاذف معاف از حد قذف میشود و زن همیشه به شوهر مزبور حرام میگردد و فرزند مورد لعان (که اصطلاحا او را ابن ملاعنه گویند) منتسب به قاذف نخواهد بود.
جریان تشریفات فوق را بین قاذف و زوجه او ملاعنه گویند. لعان از ادله اثبات دعوی در فقه است (ماده ۸۸۲ و ۸۸۳ قانون مدنی). بدیهی است بیان مطالب به زبان فارسی با مشکل قانونی همراه نخواهد بود.[۲]